کد خبر 157318
۱۸ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۹

حسن روشن در گفتگو با "حیات":

با شهامت بابت حمایت از تاج از مردم ایران عذرخواهی می‌کنم/ کی‌روشِ مربی به درد فوتبال ایران می‌خورد نه کی‌روشِ دلال/ آقای ساپینتو، اینجا سیرک نیست که دلقک بازی در بیاوری

با شهامت بابت حمایت از تاج از مردم ایران عذرخواهی می‌کنم/ کی‌روشِ مربی به درد فوتبال ایران می‌خورد نه کی‌روشِ دلال/ آقای ساپینتو، اینجا سیرک نیست که دلقک بازی در بیاوری

پیشکسوت فوتبال ایران انتقادات تند و تیزی علیه کی‌روش، فدراسیون فوتبال و سرمربی پرتغالی استقلال مطرح کرده است و مقایسه جالبی میان شرایط حال حاضر فوتبال ایران با دهه 60 دارد.

به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ حسن روشن، ستاره تیم ملی فوتبال ایران در دهه 50 و 60 و یکی از پیشکسوتان ارزنده فوتبال که همیشه به صراحت لهجه و زبان انتقادی تند و تیزش معروف است، نظرات جالب توجهی برای وضعیت این روزهای فوتبال ایران که آن را دستپخت سران فدراسیون فوتبال و کارلوس کی‌روش می‌داند و مقایسه‌اش با دوران حضور رایکوف و حشمت مهاجرانی دارد و همچنین مثل همیشه ساپینتو، سرمربی پرتغالی این روزهای استقلال را هم از زیر تیغ تیز انتقاداتش عبور می‌دهد. گفتگوی تفصیلی او در خصوص شرایط روز فوتبال ایران با پایگاه خبری حیات را می‌خوانید:

 

حیات: سلام جناب روشن، ابتدا می‌خواهیم با عملکرد تیم ملی فوتبال ایران و کارلوس کی‌روش در جام جهانی شروع کنیم که انتقادات زیادی متوجه آن بوده و هست و شما هم از قبل از منتقدین او بودید. نظرتان در مورد عملکرد ایران در سه بازی جام جهانی قطر چیست؟

سلام و ممنون از دعوت‌تان. من از ابتدا مخالف حضور کی روش بودم. یک سری از فوتبالی‌هایی که زد و بندی با فدراسیون نداشتند انتقاد کردند. معمولا فدراسیون ما جوری رفتار کرد که چیزی که می خواهد رخ بدهد نه آن چیزیکه باید انجام شود. به خاطر همین آخرین زیانی که ما از نظر مردمی و مادی دادیم آوردن کی روش بوده است. من فکر می‌کردم آقای کی‌روشِ مربی اگر بیاید می‌تواند یک رایکوف دیگر برای فوتبال ما باشد. درمورد کی روشِ مربی این فکر را می کردم نه کی روش دلال. در زمان رایکوف تیم ملی ما تیمی بود که درمدت 10 سال دست نخورده باقی مانده بود و کسی جرئت نداشت به ترکیب آن دست بزند و افراد آن احترام خاصی هم بین مردم داشتند و برای همین امکان پیشرفت در تیم وجود نداشت. وقتی رایکوف آمد و این تیم را دید رفت سراغ بچه‌ها و جوانان و برای اولین بار تیم ملی جوانان را تشکیل داد و درمسابقات آسیایی شرکت کردند و به مرور جوانان وارد شدند و تغییر نسل در تیم ملی شکل گرفت. ما آن موقع عضو جوانان و نوجوانان بودیم و عضو بزرگسالان نبودیم. آن زمان تغییراتی ایجاد شد و جوانانی مثل مرحوم حجازی و آقای پروین و... وارد عرصه شدند. ما آن زمان یک تورنمنتی در ترکیه داشتیم بین ایران و ترکیه و پاکستان و همیشه هم ترکیه ما را شکست می داد. آنها اصرار داشتند که از آسیا به اروپا بروند و بالاخره وارد شدند. در آن دوران رایکوف تیم جوانش را به شوروی برد و اردو تشکیل داد. آنجا درشوروی 4 بازی تدارکاتی انجام دادیم و 20 گل خوردیم. مرحوم حجازی به قدری ناراحت بود که می‌خواست فوتبال را کنار بگذارد. او آینده خودش را نمی دید ولی رایکوف این را می‌دید و هرکس می‌گفت این تیم خوبی نیست رایکوف گفت من این تیم را درست می کنم. از او تعهد گرفتند و مثل امروز نبود که یکی مثل کی روش بیاید همه کار بخواهد انجام دهد و حتی دبیرکل فدراسیون را تغییر دهد. ما درهر شرایطی متخصص از خارج استخدام کنیم اگر بخواهیم اصطلاح بدش را بگوییم باید بگویم نوکر ما هستند و باید خدمت کنند. اما کی‌روش اینجا همه کاره بود و کاری هم برای فوتبال ما انجام نداد.

خلاصه اینکه این تیمی که رایکوف جوانش کرده بود به مسابقات ترکیه رفت و ابتدا 4-2 از ترکیه باختند و 4-2 پاکستان را بردند و 6 گل هم اینجا گل خوردند که در مجموع شد 26 گل، یعنی در شش بازی 26 گل خورده داشتند. روزنامه ها و رسانه ها اعتراض کردند ولی رایکوف آینده‌نگری داشته و آینده فوتبال ایران را از سال 1348 تشکیل داد. تیم در بازی‌های آسیایی نایب قهرمان شد و بعد در ملت‌های آسیا قهرمان شدند بعد از آن در سال 1972 دیگر افتاد به اینکه منتظر بازی‌های المپیک در تهران بودیم و همین تیم دوباره جوانسازی شد و مسن‌تر ها خداحافظی کردند و تیمی که روی غلتک افتاده بود تحویل شخصی به نام اوفارل شد. اوفارل نفر اول منچستریونایتد بود که در مقایسه با کی‌روش که نفر سوم بود اعتبار به مراتب بیشتری داشت. تیم ما از رایکوف که از یوگوسلاوی و بلوک شرق اروپا آمده بود تحویل اوفارلی شد که از بلوک غرب و انگلیس آمده بود و ادغام این دو تفکر تیم را به اوج رساند و قهرمان شدیم و بعد از بازی‌های آسیایی در سال 53 چند نفر از دوستان مثل مرحوم آشتیانی و کاشانی و آقای جباری خداحافظی کردند و چند جوان به همراه ما اضافه شدند و سرمربی تیم شد آقای مهاجرانی. آن زمان اوفارل قراردادش تمام شد و رفت و کار بزرگش تربیت چند مربی جوان مثل آقای مهاجرانی و حبیبی و یاوری در کنار خودش بود. آقای مهاجرانی دستیار اولش بود و مثل برادر با هم کار می‌کردند و اگر فرض کنیم اوفارل نمی‌خواست نظر کسی را در کارش دخیل کند ولی بازهم جلسه را برگزار می‌کرد و نظرات را جویا می‌شد و حالا اگر هم عمل نمی‌کرد احترام را رعایت می‌کرد. وقتی اوفارل رفت آقای مهاجرانی مربی تیم شد. ایشان یک عقبه در تیم جوانان داشت و با این تیم قهرمانی‌هایی آورد و بعد کمک اوفارل شد و سلسله مراتب را طی کرد و سرمربی تیم ملی شد و نصف تیم ملی که به او رسیده بود هم جوانانی بودند که با خودش کار کرده بودند. سال بعد برای جام ملت‌های آسیا رفتیم و بار دیگر سال 1976 بود که برای سومین بار قهرمان آسیا شدیم و تا امروز که 46 سال از آن می‌گذرد هنوز آن را تکرار نکردیم و خیلی مشکل است با این شرایط به آن برسیم با توجه به چیزی که در جام جهانی از تیم‌های آسیایی دیدیم دست نیافتنی به نظر می‌رسد.

بعد از آن مسابقات راهی المپیک مونترال شدیم و با قاطعیت همه حریفان را از پیش رو برداشتیم و من هم با افتخار عضو آن تیم بودم و صعود قاطعانه‌ای به المپیک داشتیم. تنها جایی که بین المللی ایران به دور بعدی صعود کرد المپیک مونترال بود که کوبا را بردیم و 3-2 به لهستان که قهرمان بود باختیم و در نهایت در آن المپیک پنجم شدیم. به ایران رسیدیم و استراحتی کردیم و بعد دوباره تیم تشکیل شد. مثل الان نبود که هتل پنج ستاره برای ما بگیرند و در داوودیه اتاقی بود که چند نفری آنجا می‌خوابیدیم و غذای‌مان را در سینی کنار هم می‌خوردیم. امکانات امروز نبود ولی تیم همدل بودند و کسی مشکلی با کسی نداشت. پول نمی‌گویم نبود ولی حساب شده خرج می‌شد. رفتیم برای جام جهانی، این اولین حضور ایران در جام جهانی بود و مهم‌تر این بود که فقط 16 تیم آن زمان صعود می‌کردند. یعنی الان که ما این همه تلاش می‌کنیم به جمع 16 تیم برویم آن زمان وقتی صعود کردیم یعنی یکی از 16 تیم بودیم. کیفیت بازی‌های آن زمان خیلی بالا بود. بعد که شد 24 تیمه کیفیت کمتر شد و بعد که 32 تیمه شد بازهم کیفیت بازی‌ها پایین آمد. از دور بعدی هم که قرار است بشود 48 تیم. ضمن اینکه آن زمان دو قاره آسیا و استرالیا در مجموع یک سهمیه داشتند. یعنی آسیا نصف سهمیه داشت و ما در این شرایط صعود کردیم. استرالیا را شکست دادیم و من در آن بازی مریض بودم و حضور نداشتم. این خلاصه‌ای از تفاوت زمان ما با حال حاضر بود که یک حقوق آماتور می‌گرفتیم و پاداش کمی می‌گرفتیم و هیچکدام از بچه ها ناراضی نبودند. یک اتفاق کوچک این بود که من مینیسکم پاره بود و وقت بهبود نداشتم و 7 تا کورتون می‌زدم و همان باعث شد زانوهایم پوک شود و هنوز هم درگیرش هستم و مفصل فلزی در پایم کار گذاشتم. الان هم با آن کنار آمدم و راضی هستم برای کشورم و مردمم قدمی برداشتم.

 

 

حیات: در مورد بازی‌های جام جهانی 1978 و گلی که به پرو زدید بگویید؟

من خدا را شکر می‌کنم، نه زمانی که چیزی به من داده است، معمولاً وقتی روزهای بد که همه چیز روی سرم خراب می‌شود خدا را شکر می‌کنم. در جام جهانی هم خیلی خدا را شکر کردم چون آماده نبودم و از عمل آمده بودم و از فرانسه برگشتم و پایم گچ بود. وقتی برگشتم آمادگی جسمی برای بازی کامل را نداشتم. نمی‌خواهم خودستایی کنم ولی اگر آمادگی بیشتری داشتم بهتر می‌توانستم کمک کنم.

به خاطر همین بازی اول و دوم در ترکیب نبودم چون دکتر گفته بود آماده نیستم و وضعیت جسمی خوبی نداشتم. بازی اول با هلند 10 دقیقه و بازی دوم با اسکاتلند هم 10 دقیقه بازی کردم. وقتی اسکاتلند موفق شد هلند را شکت دهد ما در شرایطی قرار گرفتیم که با بردن پرو می‌توانستیم صعود کنیم. به خاطر همین آقای مهاجرانی به من گفت باید بازی کنی. آن شب اصلا نخوابیدم چون قرار نبود بازی کنم و وقتی به من گفت اگر ببریم صعود می‌کنیم من گفتم پس اگر اینطور است بازی می‌کنم و زانویم بشکند هم برایم مهم نیست. من فکر می‌کردم زانوی مصدومم باعث می‌شود مشکل برایم به وجود بیاید. ولی وقتی بازی پرو را نگاه می‌کنم می‌بینم ما باید بازی را 6-2 می‌بردیم و اسیر بدشانسی شدیم. من یک توپ با گلر تک به تک شدم و گلر دفع کرد و توپ افتاد بین ما و من خودم را کشیدم جلو و زدم توپ به تیر دروازه خورد و در برگشت گلر آن را گرفت. اگر می‌رفت توی گل بازی 1-1 می‌شد و وضعیت فرق می‌کرد. روز خوب گلر آنها بود. خود من به جز گلی که زدم باید 3 گل دیگر هم می‌زدم. ضمن اینکه پنالتی ها هم کمر تیم ما را شکاند. چرا که خطاهایی را در داخل پنالتی نمی‌گرفتند و آنجا خیلی راحت سوت می‌زدند و آشنایی نداشتیم. در ایران میزدند کتف‌ات در می‌رفتو باید می‌رفتی جراحی می‌کردی ولی داور سوت نمی‌زد و آنجا کوچکترین برخوردی پنالتی بود. به خاطر همین ما 4 پنالتی دادیم و در کل جام جهانی به جز ما در مجموع 4 پنالتی گرفته نشد. خلاصه در دقیقه 60 بازی با گلر تک به تک شدم و همسترینگم پاره شد و وقتی عضله پاره شود دیگر نمی‌توانی راه بروی. آنجا خوابیدم روی زمین و سه ماه در بیمارستان بودم و 4-1 بازی را باختیم. ولی در کل ما دست بسته نبودیم و موقعیت زیاد داشتیم. یک چیزی که من در برزیل به کفاشیان در مورد کی‌روش گفتم چنین وضعیتی داشتیم که اگر بوسنی را می‌بردیم صعود می‌کردیم. انقدر خوشبین بودند که بلیت برزیل برای ادامه مسابقات را هم گرفته بودند. من دیدم همان ارنجی را که جلوی آرژانتین گذاشته به کار گرفت.

 

حیات: ولی شکست بدی مقابل بوسنی خوردیم.

تفاوت این دو در چیست؟ اینکه آقای مهاجرانی به من گفت باید بازی کنم و مصدومیتم مهم نیست. و اینکه 3-3-4 مقابل حریف بازی کردیم. وقتی 3-3-4 می‌چینی یعنی به حریف می‌گویی آمدن برنده شوم. معنی یک فوروارد این است که آمدیم کم گل بخوریم. من وقتی انتقاد می‌کنم اول اینکه مخاطب و طرفدار فوتبالم، دوم اینکه پیشکسوت هستم و سوم اینکه مربی هستم. هرکدام از این نفرات که به ما می‌گویند فوتبال نمی‌فهمیم بیایند مدرکی که من دارم را بگذارند کنار مدرک خودشان. امثال ساپینتو و کی‌روش که درجه 4-3 هستند مربیان فوتبال ایران را زیر سوال نبرند. اوفارل هر ماه با مربیان ایرانی جلسه می‌گذاشت و صحبت می‌کردند. کی‌روش به ما می‌گوید چیزی نمی‌فهمید و شما قبل از من فوتبال نداشتید و من فوتبال برای شما آوردم. تمام لژیونرهای ما را آورده و حق دلالی‌اش را هم گرفته است و همه را هم بعد از سال 2014 از اروپا اخراج شدند و رفتند تراکتورسازی. دلیلش چیست؟ وقتی می‌گویندلژیونر به مسی و دیماریامی‌گویند. تیمی مثل آرژانتین 10-9 بازیکن از خود کشور هستند و 2-3 لژیونر دارند. ما کل تیم‌مانلژیونر است و شما به این تیم چه می‌خواهی یاد بدهی؟ اگر این تیم آرامش نداشت و نمی‌توانستیم زمان اسکوچیچ برنده شویم و صعود کنیم آن را هم مدیون آرامش و زحمتی هستیم که کریم باقری و وحید هاشمیان کشیدند. هیچ جنجالی در آن بازی‌ها دیده نشد و راحت صعود کردند. همین تیم را شما می‌گذاشتیمی‌رفتند جام جهانی بهتر عمل می‌کردند. چرا اسکوچیچ را آوردید و چرا بیرونش کردید؟ به هر شکل که هست بد عملکردنشان این است که کی‌روش را آوردند که کم گل بخورند و این را هیچ کجای دنیا ندیدیم. ما سه بازی کردیم با سه شکل مختلف، یکی کاملاً در اختیار کی‌روش بود مقابل انگلیس که 5 دفاع و 3 هافبک و یک مهاجم گذاشته است. از این طرف سردار آزمون را نیمکت نشین کرده است که وقتی آمد توی زمین در 10 دقیقه 2 گل زده است. بازی دوم با ولز بر عهده خود بازیکنان بود و زحمت کشیدند و بردند و بازی سوم هم تلفیقی از این دوتا بود. من  فکر می‌کنم خدا ما را دوست داشت که نبردیم و صعود نکردیم. در این شرایط اگر صعود می‌کردیم معلوم نبود چه ادعایی می‌کرد. او روزی 40 میلیون تومان از ما حقوق می‌گیرد در ازای آن چکار می‌کند؟ شما در دنیا یک مربی بیاور که 8 سال روی نیمکت یک تیم باشد و نتیجه هم نگیرد.

 

 

حیات: یعنی کی‌روش هیچ دستاوردی برای فوتبال ایران نداشت؟

چه دستاوردی؟ 4 دوره بازی های آسیایی داشتیم و 3 جام جهانی که 2 تایش را با کی‌روش رفتیم و هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم. این را هم بگویم که همه تیم ها را مربی می‌برد جام جهانی و ما برعکس مربی‌مان را به جام جهانی بردیم. یک خبرنگاری به من گفت شما فکر می‌کنید در یک ماه کی‌روشمی‌توانست کار خاصی انجام دهد؟ گفتم او 8 سال اینجا بوده است نه یک ماه. این حرف برای یک خبرنگار بد است. من دشمنی با او ندارم و دلم برای این می‌سوزد که مردم نگران هستند و حرف‌های آنها را می‌گویم. در این شرایط اقتصادی کی‌روش این همه حقوق می‌‌گیرد و پاسخگو هم نیست. اوفارل وقتی در ایران بود بعد از تمام شدن بازی‌هانمی‌رفت ایرلند و در ایران می‌ماند. هر هفته می‌رفتبازی‌ها را می‌دید. می‌رفتبندرانزلی و آبادان و بازیکنش را زیر نظر داشت و هیچ وقت به مربی ایرانی توهین نمی‌کرد. مربیان ایرانی تو را به اینجا رساندند و این تیم را دستت دادند. سال 2014 ما پیش آقای کفاشیان بودیم. گفتند بازی چند چندمی‌شود؟ گفتیم آرژانتین است و هرچه شود مشکلی ندارد و امیدوارم بچه ها خوب بازی کنند. تیم به زمین آمد و دیدیم علیرضا حقیقی دروازه‌بان است. او گلر خوبی است ولی حتی یک دقیقه هم در بازی دوستانه بازی نکرده بود. با اینکه عملکردش خوب بود ولی اگر می‌خواستی از او استفاده کنی چرا زودتر او را در بازی های تدارکاتی به کار نگرفتی. بعد از مسابقات او ترانسفر شد به تیمی در پرتغال، یعنی از قبل برنامه ریزی کرده بود که او را در جام جهانی به کار بگیرد و بعد انتقال پیدا کند. این کارهایی که کی‌روش کرد و از بقل ایرانی‌ها دلالی‌اش را کرد و با بانک قرارداد بست و پول آنچنانی گرفت و برایش بنرمی‌زدند که مربی فقط یعنی این. ما نفهمیدیم این چه معنی می‌دهد.

یک خاطره یادم افتاد بگویم. ما در آکادمی فدراسیون فوتبال دیدیم سه عکس به دیوار زدند به اندازه 4 متر در 4 متر، بالایی کی‌روش است که با کروات او را به هوا پرتاب کردند، بعد برانکو است که با کروات او را به هوا انداختند و پایین‌تر از همه بنده خدا حشمت مهاجرانی است که با گرمکن ایران روی دوش ممد بوقی است. رفتم آنجا هرچه از دهنم در آمد به آنها گفتم و قول دادند درستشمی‌کنند و شنیدم که گذاشتند بقل هم.

 

حیات: شما چندی پیش در یک مصاحبه تلویزیونی گفتید بابت حمایت از مهدی تاج پشیمان هستید و عذرخواهی می‌کنید. درموردش توضیح می‌دهید؟

یک زمان آقای عزیزی خادم من و چند پیشکسوت دیگر مثل آقای کلانی و... را دعوت کردند و از ما پذیرایی کردند و توضیح دادند چه کارهایی انجام شده است و به فوتبال بانوان سرو سامان دادند و تیم بانوان عازم هند است و توضیحاتی در خصوص عملکردشانمی‌داد. بعد او را گذاشتند توی کارش و برش داشتند و بعد هم که به پیسی خوردند و همان هیات رئیسه که با همفکری با هم عزیزی خادم را عزل کرده بودند ولو تصمیم‌شان درست هم بوده باشد بین خودشان دعوای جنگ قدرت شکل گرفت و برای تصمیم گیری به اختلاف خوردند و طوری شد که از بین همان جمع یک نفر را بیرون کردند و میرشادماجدی که در بین آنها بود و بچه خوبی هم هست و فوتبالی است گفت می‌خواهم شرکت کنم و قضیه به جایی رسید که انقدر ما فوتبال و فدراسیون‌مان کوچک شد که هرکسی گفت ما هم برویم اسم بنویسیم. در آن وضعیت بود که آقای نبی که رفیق ما هستند ما را دعوت کردند و گفتند می‌خواهیم مسئولیت فدراسیون را بر عهده بگیریم.

ما گفتیم به خاطر اینکه چندین سال در فدراسیون بودید و تجربه دارید بد نیست و در بین نداشتن‌ها شما بیایید بهتر است و از ما خواستند حمایت کنیم. در جلسه بعدی که ایشان را دیدیم گفتند آقای تاج را بیاوریم برای هیات رئیسه و گفتی خوب است و اگر قرار است بیایند ما هم کمک می‌کنیم. چند نفر مثل آقای کلانی هم حضور داشتند. آدم بعدها به عقب برمی‌گردد و فکر می‌کند چه اتفاقی رخ داده است. همان 2014 من و پنجعلی را به عنوان میهمان به برزیل بردند و همانجا دیدیم 50-60 نفر روئسای هیات فوتبال را با خودشان برده بودند. هیات فوتبال‌های ما تمام‌شانفوتبالی نیستند، برخی فوتبالی هستند و برخی هم آقازاده هستند و با روابط آمدند. آخرش متوجه شدیم چرا آنها را برده بودند چون بعدش انتخابات بود و آنها را برده بودند و نفری 1000 دلار هم به آنها دادند که در انتخابات اکثریت رأی با هیات فوتبال‌ها بود و همه در آن دوره به تاج رأی داده بودند. آقای تاج رئیس فدراسیون شد. در این دوره هم دلیل حمایت ما این بود که چندین دوره حضور داشتند و با حضورش در AFC وضعیت ما بهتر است و اسم تاج آنجا مطرح است و می‌تواند کمک کند. برای همین گفتیم بین این نفراتی که نامزد شدند این‌ها بهتر هستند و حمایت کردیم ولی بعد دیدیم آمد در تلویزیون نشست و صحبت از آوردن کی‌روش کرد. آخر او چکار کرده است که می‌خواهیدبیاوریدش؟ استراماچونی یک کاری کرد و رفت و حالا هنوز هواداران استقلال حسرتش را می‌خورند، برانکو یک حرکتی انجام داد و هنوز پرسپولیسی‌ها او را می‌خواهند. کی‌روش چکار کرده که دوباره برویم دنبالش؟ من برای همین آمدم و گفتم به این دلیل از آنها حمایت کردیم و حالا عذر می‌خواهم چرا که وقتی یک نفر شعور ندارد و کسی را که سال‌ها هیچ دستاوردی نداشته را باز استخدام می‌کند و پول مردم را دور می‌ریزد چرا باید حمایت شود؟ می‌گویندکی‌روش را آوردیم کم گل بخوریم. کجای دنیا بر این اساس مربی انتخاب می‌کنند؟ وقتی تو بروی گل نخوری 6 گل می‌خوری، باید به نتیجه گرفتن فکر کنی که یا ببری یا کم گل بخوری. ما که این حرف‌ها را می‌زنیم فوتبالی هستیم و بقالی نداشتیم، ولی امثال تاج و نبی بقالی داشتند. هیچکدام فوتبالی نیستند. برای همین من با شهامت عذرخواهی کردم.

 

 

حیات: البته یک سری از بازیکنان تیم ملی هم در تغییر سرمربی بی تاثیر نبودند.

کجای دنیا بازیکن مربی انتخاب می‌کند؟ یکی مثل طارمی باید بیاید و بگوید اگر کی‌روش نیاید من بازی نمی‌کنم؟ خب بازی نکن. وقتی بازیکن مربی انتخاب کند آن تیم، تیم می‌شود؟ من سردار و طارمی را خیلی دوست دارم ولی اصول فوتبال مهم‌تر است و آنها حق ندارند مربی را تغییر دهند. اسکوچیچ که کاری نکرد، کار را هاشمیان و کریم باقری انجام دادند. هر بار زمان کی‌روش بازی داشتیم خودش جنجال درست می‌کرد برای تیم. همه تیم‌های بیچاره و توی سری خور را می‌آورد اینجا که هر بازی را ببرد 10 هزار دلار پاداش بگیرد. در آن 8 سال حتی یک بازی هم نکردیم که به سود تیم ملی باشد.

 

 

حیات: خب برسیم به زمان حاضر، الان تصمیم درست چیست؟ ما چند ماه دیگر جام ملت‌ها را در پیش داریم و باید برای تیم ملی سرمربی انتخاب شود. کدام گزینه را مناسب می‌بینید؟

تصمیم درست آن چیزیست که تاج می‌گیرد. چون ماها فوتبال نمی‌فهمیم و ایشان که می‌فهمد خودش تصمیم می‌گیرد. این جام جهانی درس‌های زیادی برای ما داشت، یکی‌اش این بود که تیم‌های دیگر را ببینیم، استرالیا، عربستان، ژاپن و کره جنوبی که در بین این‌ها فقط عربستان مربی خارجی داشت. اگر این‌ها را ببینیم و درس بگیریم تصمیم درست خواهیم گرفت. به نظرم در این مقطع و با این تیم‌ مربی ایرانی انتخاب شود بهتر است. مربی خارجی اگر قرار است بیاید مثل رایکوف رویش سرمایه گذاری کنیم و او هم از پایه و جوانان تیم را در دست بگیرد و نسل جدیدی بسازد و کنارش چند مربی تربیت کند. آن زمان یک بازیکنمی‌خواست خداحافظی کند ده گزینه بودند جایش را بگیرند، الان یک بازیکن تیم ما مصدوم شود عزا می‌گیریم. تیم حال حاضر خیلی زور بزند 4 سال دیگر عمر داشته باشد. بین گزینه‌ها به نظرم علی دایی که بعد از سایپا به مشکلات شخصی خورد و دیگر مربیگری نکرد نمی‌آید و در فوتبال حضور ندارد ولی به نظرم الان قلعه‌نویی گزینه خوبی است و خیلی بهتر از همه خارجی‌هامی‌تواند تیم را جمع کند او 2007 برایش زود بود و به خودش گفتم ولی الان گزینه مناسبی است و اگر قبول کند گزینه خوبی است.

 

حیات: صحبت از امیر قلعه‌نویی شد، یکی از مواردی که در دهه‌های قبل در فوتبال ایران شاهدش بودیم اختلاف میان امیر قلعه نویی و مرحوم حجازی است. شما از دوستان نزدیک مرحوم بودید و الان هم با آقای قلعه‌نویی رابطه حسنه‌ای دارید. به نظر شما دلیل اختلاف این دو چه بود؟

من با خدابیامرز حجازی خیلی صمیمی بودم و همیشه ما دو نفر هم اتاقی بودیم و کسی باورش نمی‌شود یک فوروارد با گلر هم اتاقی باشد. ناصر یک اخلاق خاصی داشت و در مرام خودش یک غرور خاصی بود که امیر قلعه‌نویی هم دقیقاً همین اخلاق را داشت و همین باعث شد با هم سازگاری نداشته باشند. وقتی این دو نفر با هم در یک جا قرار می‌گرفتند سازش‌شان نمی‌شد. اوایل خیلی ارتباط خوبی با هم داشتند و حتی در تیمی که ناصر سرمربی بود امیر کاپیتان شد. من فکر نمی‌کنم اختلاف آنها انقدر عمیق بوده باشد که قابل حل نباشد ولی خب به خاطر اخلاق خاصی که داشتند هیچکدام کوتاه نمی‌آمدند.

یک خاطره بگویم. سالی که آقای قریب مدیرعامل استقلال شد یک جلسه داشتیم و آقای جویباری هم حضور داشت و نظر من را جویا شدند و گفتند بین ناصر حجازی و منصور پورحیدری کدام را انتخاب کنیم و من گفتم هیچکدام، هر دو نفر با من رفیق هستند و همبازی بودیم ولی الان نظر من روی هیچکدام‌شان نیست. شما به هر دلیلی این را بیرون کردی و آن یکی را جایش آوردی و یک بار دیگر بالعکس، اگر جواب چرایی این را می‌دانی دوباره آنها را بیاور. گفتند نظر شما چه کسی است گفتم امیر قعله نویی، سال 83 بود، گفتم این فوتبال امیر قلعه‌نویی را می‌خواهد، هم مربی خوبی است و هم دعوا کردنش را بلد است، هنوز هم رزومه خاصی نداشت و شروع کارش بود. قریب به من گفت می‌خواهیم تو بیایی و من گفتم اصلاً نمی‌آیم. چون نمی‌خواستم اتفاقی که برای منصور و ناصر رخ داد برای من رخ دهد و با دو باخت علیهم روی سکوها شعار دهند و می‌خواستم خاطره خوبی که در ذهن مردم وجود دارد از من باقی بماند. وقتی دیدم خیلی اصرار می‌کنند گفتم اجازه دهید فکر کنم. چند شرط و شروط برای آنها گذ اشتم از جمله اینکه اصغر حاجیلو سرپرست باشد. چند شرط گذاشتم که منصرف شوند ولی همه را قبول کردند. روز بعدش چهارشنبه بود که جلسه داشتند. آقای ایروانی که امیر را خیلی دوست داشت و گفتند امروز روشن را معرفی نکنید و تا یکشنبه فکرهایتان را بکنید ولی در مورد حاجیلو او را به عنوان سرپرست انتخاب کردند. روز بعدش من رفتم شمال و جویباری زنگ زد و گفت بعد از ظهر جلسه داریم و گفتم من تهران نیستم و نمی‌توانم بیایم. گفت چکار کنیم گفتم من را بیخیال شوید و امیر را بیاورید. امیر را آوردند و یک برنامه 3 ساله داد و تیم را به موفقیت رساند. وقتی که امیر تبدیل به امیرخان شد کمی رفتارش تغییر کرد. وقتی در تیم ملی بود گفتم ترکیب بازی با کره جنوبی را بد چیده است و می‌بازیم. بازی مساوی شد و در 120 دقیقه طالب لو را آورد و باختیم و حذف شدیم. آن زمان در برنامه خدا بیامرز شفیع بودیم و من گفتم امیر با این تعویض نشان داد نیامده پیروز شود چون اگر دنبال بردن بود در خط حمله تعویض می‌کرد نه در دروازه. کسی که یک تعویضش را برای دقیقه 119 می‌گذارد یعنی هدفش کشاندن بازی به پنالتی است. بعد امیر زنگ زد به من و ناراحت بود و گفت بیا صحبت کنیم با هم و من هم گفتم حاضرم در حضور خبرنگاران با هم صحبت کنیم و آنجا من هرچه دارم می‌گویم و تو هم هرچه داری بگو ولی این موضوع به نفعت نخواهد بود. امیر بچه عاقلی است، حضرت علی (ع) می‌گوید وقتی خیلی ناراحت یا خیلی خوشحال هستی تصمیم نگیر و امیر چنین تصمیمی در آن لحظه گرفت. انتقاد بعدی که به او داشتم این بود که وقتی به سپاهان رفت تعدادی از بازیکنان استقلال را با خودش برد و این کار خوبی برای یک مربی نیست. رایکوف وقتی می‌خواست از تاج برود تیم را جوان کرد و به دست جکیچ داد، گفتند چرا می‌خواهی از اینجا بروی گفت چرا می‌خواهی بروی گفت تا همینجا بس است و بعد گفت مربی خوب کسی است که تیم خوب تحویل نفر بعدی بدهد ولی ما اینجا می‌گوییم تیم بعد از من خوب نباشد که کار من به چشم بیاید. ولی ما ایرانی‌ها اخلاقی داریم که به هم کمک نمی‌کنیم و پشت سرمان را خراب می‌کنیم. حالا از بحث فاصله نگیریم. من در کل فکر می‌کنم اختلاف امیر و ناصر این نبود که بخواهند همدیگر را نابود کنند. وقتی ناصر مریض بود امیر به بیمارستان رفت ولی دیگر دیر شده بود. آمد و به ناصر خیلی احترام گذاشت ولی ناصر هم آدمی نبود که اگر از کسی بدش می‌آید به این زودی تغییر کند. امیر عذرخواهی‌اش را کرد و حرف‌هایش را زد ولی به هر حال این چنین شد.

 

 

حیات: یادی هم داشته باشیم از مرحوم پورحیدری، از نظر شما دلیل محبوبیت ایشان میان هواداران استقلال چیست؟ حتی به آن مرحوم لقب پدر استقلال را داده‌اند.

پدر استقلال فقط یک نفر است و او تیمسار خسروانی است که خدا خودش و پدرش را بیامرزد. الان اگر ما اداره ورزش در استان‌ها داریم و استادیوم و ساختمان فدراسیونی داریم همه زحمات دوران خسروانی است. به قول حضرت امام (ره) باید یک کاری کنیم که کارمان باقی بماند نه اینکه خودمان باقی بمانیم. الان همه به دنبال ماندن خودشان هستند نه کارشان. آدم بالاخره رفتنی است. محبوبیت منصور پورحیدری به خاطر این است که از استقلال جدا نشد و پایش ایستاد. خیلی‌ها رفتند و دوباره برگشتند. وقتی رایکوف در استقلال بود به او کمک کرد و یک مقدار هم زمان جکیچ به تیم کمک کرد و بعد هم خودش سرمربی شد. الان برای بازیکنان افت دارد که کمک یک مربی باشد ولی خب باید بمانی و یادبگیری. منصور این مسائل را پذیرفته بود و من هم آن زمان دوبی بودم و هر وقت می‌توانستم کمکش می‌کردم و وقتی به تهران می‌آمدم به دفترش در باشگاه می‌رفتم و با هم دیدار می‌کردیم. مردم هم خیلی خوب هستند که قدرشناس او هستند. من با منصور خیلی رفیق بودم و تنها فوتبالیستی که در مراسم عقد من حاضر شد او بود ولی نمی‌توان به او گفت پدر استقلال، باید او را یکی از اعضای خانواده استقلال دانست. اکثر بازیکنان به تیم‌های مختلف رفتند و برگشتند ولی منصور در استقلال ماند و دلیل محبوبیتش فکر می‌کنم همین باشد و مردم هم خیلی قدرشناس هستند که از او به نیکی یاد می‌کنند.

 

حیات: چندی پیش در ماجرای تولید مستند خودتان انتقادی داشتید از مستندهایی که قبل از شما ساخته شده بود خصوصاً مستندی در مورد زندگی ورزشی محروم حجازی. دلیلش چه بود؟

ناصر حجازی و علی پروین کسانی بودند که زیر ذره بین مردم بودند. از اینها وقتی فیلمی ساخته شود که غیر از چیزی باشد که مردم از آنها می‌دانند اتفاق خوبی نیست. اگر زندگی نامه درست می‌کنیم باید بر حسب واقعیت باشد. مستندی که از من ساخته شد ویدیوهایی دارم که از آنها استفاده نشد و منابعش را خودشان تهییه کردند. من از اینکه این فیلم ساخته شده بود ممنونم ولی خیلی از آن خوشم نیامد و راضی نبودم. در خصوص فیلم ناصر حجازی هم من گفتم این فیلم حقیقی ناصر حجازی نبود تهیه کننده آن تماس گرفت و گفت از صحبت تو خیلی ناراحت شدم و به او گفتم اگر نزدیکت آب نیست بگویم برایت یک لیوان آب بیاورند. من به خودش هم گفتم که اگر ناصر خودش زنده بود امکان نداشت این مستند را اجازه دهد پخش شود. حالا درآمدی هم در کنارش داشت و رسید به خانواده‌اش ولی خب نیت این فیلم هرچه بود بزرگداشت ناصر حجازی نبود.

 

حیات: چندی پیش مهدی تاج یک مصاحبه تلویزیونی داشت و با لحن بدی نسبت به انتقادات صحبت کرد و بعد هم معذرت خواست. این ادبیات از نظر شما برای یک رئیس فدراسیون در محضر مردم و روی آنتن رسانه ملی مناسب است؟

آقای تاج اصفهانی است و این را فراموش نکنید. اصفهانی‌ها اخلاق خاص خودشان را دارند. من هم با او خیلی رفیق هستم. من زمانی که حمایت کردم دلایلی برای خودم داشتم و بعدا هم اعتراف کردم که اشتباه کردم. به خود او گفتم وقتی تو بیایی اسمت هم بالای سر فوتبال ایران باشد کافی است ولی خب اعمالت برخلاف منافع  فوتبال است و این کاره نیستی. یعنی ایشان باید به عنوان رئیس فدراسیون باید خوب صحبت کند. یک جای مصاحبه دیدم خیابانی گفت باید فلان کار را انجام دهی ولی تاج گفت شما برای مردم مشخص کنید مسائل را نمی‌خواهد برای من توضیح دهید. یک رئیس فدراسیون باید خوب صحبت کند و حرفی که درست است را بزند. اگر حرفت اشتباه است چرا گفتی و اگر درست است چرا معذرت خواهی کردی؟ نمی‌شود ما برویم ببازیم و بعد عذرخواهی کنیم. بزرگترین اشتباه بازگشت کی‌روش و حیف و میل کردن پول مردم بود. موقع رفتنش از ایران دقیقاً خاطرم نیست چه حرف‌هایی علیه جمهوری اسلامی زد. حالا اینکه فوتبال ندارید و نمی‌فهمید به جای خودش و علیه ایران کلی حرف زد و موقع برگشتن گفت من به آغوش خانواده خودم برگشته‌ام. من از تاج خواهش می‌کنم او را برای بازی‌های آسیایی جذب کند، اجاره خانه او را من می‌دهم. حاضر است بعد از این همه سال چند ماه پول نگیرد و کار کند؟. ما در جام جهانی دیدیم که مکرون در فینال پشت سر رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه حرکت می‌کرد، این جایگاه یک رئیس فدارسیون فوتبال است که به نظرم از رئیس جمهور هم بالاتر است. برای همین یک رئیس فدارسیون باید مراقب حرف زدنش باشد و نباید چیزی بگوید که بعدش معذرت خواهی کند. آقای تاج چند سال در فوتبال بوده ولی این کاره نیست. تاج بیاید بگوید کجای دنیا یک مربی ناکام را 8 سال نگه می‌دارند؟ یکی مثل فرگوسن که نتیجه هم می‌گرفت وقتی سنش از 60 سال رد می‌شد مجبور بود وظایفش را به دستیارانش که یکی از آنها همین کی‌روش بود بسپارد. بازهم کی‌روش اگر همان سطح مربیگری را در ایران پیاده می‌کرد خوب بود.

 

حیات: خب برسیم به استقلال و ساپینتو، شما از همان اوایل منتقد ساپینتو بودید. الان شرایط استقلال را با حضور او چطور می‌بینید؟

من از روز اول منتقد فنی او نبودم چون عملکردش را ندیده بودم و نمی‌دانستم به چه صورت است و می‌خواستم کارش را ببینم و بعد نظر بدم. در مورد مسائل فنی نظر نمی‌دادم تا اینکه دیدم یامگا را از وینگر به دفاع منتقل کرده است. یامگا فصل قبل یکی از ستون های قهرمانی استقلال بود و در کنار قایدی می‌توانست زوج خوبی مثل قایدی و دیاباته شکل دهد. یامگا وقتی عقب باشد قایدی هم هیچ کاری نمی‌تواند بکند و می‌بینید که چقدر افت کرده است و تنها انتقاد فنی من این بود. ولی اینکه ساپینتو یک دلقک است و دلقک بودنش را از قبل دیده بودیم و در همان بازی دوم مقابل ملوان هم با لگد زدن به برانکارد این را نشان داد. من برای او پیغام فرستادم که اینجا ایران است و این باشگاه هم استقلال است. اینجا سیرک نیست. فکر نکن اینجا هرکاری می‌توانی انجام دهی و این کارها در آن جایی ندارد که این را بزنی و به آن فحاشی کنی.

یک بار بازی با گل گهر بود که من دسترسی نداشتم و وقتی جایی رسیدم که بازی را ببینم دیدم دقیقه 90 است و ساپینتو همه چیز را به هم ریخته و مشغول دعوا کردن است. آن موقع داور پنالتی گرفته بود و من فکر کردم علیه استقلال پنالتی گرفته‌اند که این کارها را می‌کند بعد که آرام‌تر شد دیدیم پنالتی به سود استقلال است و گل شده و بازی را برده است. اگر علیهت پنالتی گرفته می‌شد چکار می‌کردی؟ این جا، جای این کارها نیست و ما هم مسخره تو نیستیم. وقتی این رفتارها را می‌کنی ما مسخره می‌شویم و جواب پرسپولیسی‌ها را ما باید بدهیم دیگر.

گذشت تا یک بازی که کت شلوار پوشیده بود و تیپ درست و حسابی زده بود و دیدم رفتارش تغییر کرده است و گفتم حتماً لباس در شخصیت او تاثیر دارد و اگر کت شلوار بپوشی مثل جنتلمن ها رفتار میکنی ولی با کتانی و شلوار جین دلت می‌خواهد دعوا کنی.

من با بیژن طاهری صحبت کردم که او را نصیحت کند و این رفتارها را انجام ندهد و او گفت دارم انجام می‌دهم و این کار ها را انجام داده و مقداری بهتر شده است.

در کل این تیم، تیم نیست و من امید چندانی به آن ندارم و تاکتیک درست و حسابی و ثابتی ندارد که در موردش نظر بدهیم.

 

 

گفتگو از: سعید رضی پور

برچسب‌ها